اين بار دوستي به رنگ چاي
دوستی با بعضی آدم ها مثل نوشیدن چای کیسهایست. هول هولکی و دم دستی. این دوستیها برای رفع تکلیف خوبند. اما خستگیات را رفع نمیکنند. این چای خوردنها دل آدم را باز نمیکند.خاطره نمیشود. فقط از سر اجبار میخوریشان که چای خورده باشی به بعدش هم فکر نمیکنی.................................. دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی است. پر از رنگ و بو. این دوستیها جان میدهد برای مهمانبازیبرای تعریف کردن لطیفههای خندهدار. برای فرستادن اس ام اسهای صد تا یک غاز. برای خاطرههای دمِ دستی. اولش هم حس خوبی بهتو میدهند. این چای زود دم خارجی را میریزی در فنجان بزرگ. مینشینیبا شکلات فندقی میخوری و فکر میکنی خوشحالترین آدم روی زمینی. فقط نمیدانی چرا باقی چای که مانده در فنجان بعد از یکی دو ساعت میشودرنگ قیر. یک مایع سیاه و بد بو که چنان به دیواره فنجان رنگمیدهد که انگار در آن مرکب چین ریخته بودی نه چای.................................. دوستی با بعضی آدمها مثل نوشیدن چای سرگل لاهیجان است. باید نرم دم بکشد. باید انتظارش رابکشی. باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی. باید صبر کنی. آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی. باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک. خوب نگاهش کنی. عطر ملایمش را احساس کنی و آهسته، جرعه جرعه بنوشیاش و زندگی کنی. چایی های سرگل لاهیجان من جرعه جرعه های زندگانی منید. دوستتان دارم
برچسب ها : دوستي , دوستي به رنگ چاي , دوستي به رنگ چاي لاهيجان ,
یاد من باشد هرچه پروانه که می افتد در آب ..زود از آب درآرم...یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بربخورد...یاد من باشد تنها هستم.....